
از قدیمالایام، ایرانیها مروارید را نمادی از پاکی، خرد و زیبایی میدانستند. در باورهای کهن، این گوهر درخشان از اشک فرشتگان یا شبنم سحرگاهی که در دل صدفها جا میگیرد، شکل میگیرد. در دوره هخامنشی و ساسانی، مروارید یکی از ارزشمندترین جواهرات پادشاهان بود و جایگاه ویژهای در تاج و زیورآلاتشان داشت. حتی در شعر و ادبیات فارسی هم همیشه از مروارید بهعنوان نشانهای از سخنان باارزش و دل پاک یاد شده است.
البته ایرانیها تنها مردمی نبودند که برای مروارید قصهها داشتند. اعراب میگفتند مروارید همان اشکهای خدایان است که در دریا افتاده و در دل صدفها به جواهر تبدیل شده. یونانیها معتقد بودند که وقتی آفرودیت، الهه عشق، گریه میکند، اشکهایش تبدیل به مروارید میشود. در کتاب انجیل هم گفته شده که دروازههای بهشت از جنس مروارید ساخته شدهاند. هندوها هم داستان خودشان را دارند؛ آنها میگویند کریشنا، در روز عروسیاش، برای عشقش مروارید هدیه برده است.
مروارید از گذشته تا امروز همیشه پر از رمز و راز و داستانهای شنیدنی بوده. توی این مقاله، میخواهیم نگاهی بیندازیم به خاستگاه این گوهر درخشان و مسیر جذابی که در طول تاریخ طی کرده است.

تاریخچهای کوتاه از مروارید
از همان زمانی که نخستین مروارید در دل یک صدف درخشید، انسانها شیفته این گوهر گرانبها شدند. در گذشتههای دور، تنها مرواریدهای طبیعی و وحشی وجود داشتند که در طول سالها توسط صدفها و گوشماهیها پرورش مییافتند. در طول تاریخ، مروارید یکی از جواهرات محبوب پادشاهان، تاجران، کاشفان و بازرگانان بود.

رومیها ارزش ویژهای برای مروارید قائل بودند و قانونی وضع کردند که تنها اشرافزادگان حق استفاده از آن را داشته باشند. در دورهای از امپراتوری بریتانیا نیز مروارید تنها در اختیار خاندان سلطنتی و اشراف قرار داشت. این روند در بیشتر دوران تاریخ ادامه داشت، هرچند همیشه به فرمان رسمی پادشاهان نبود. قیمت بالای مروارید باعث میشد که مردم عادی توان خرید آن را نداشته باشند.
شور و اشتیاق خاندانهای سلطنتی برای به دست آوردن مروارید، اسپانیاییها را به خلیج مکزیک، فرانسویها را به پلینزی فرانسه و بریتانیاییها را به استرالیا کشاند. آنها بدون اتلاف وقت، هر تعداد صدفی را که میتوانستند، جمعآوری کردند. اما همه صدفها حاوی مروارید نبودند، و بسیاری از آنها پس از باز شدن و یافت نشدن مروارید، بیهدف دور انداخته میشدند.

این رقابت بیپایان برای تصاحب مروارید و برداشت بیرویه صدفها، گونههای تولیدکننده مروارید را تا مرز انقراض جهانی پیش برد.
ظهور مرواریدهای پرورشی
با پیدایش فناوریهای مدرن پرورش مروارید، این روند مخرب متوقف شد. دیگر نیازی به نابودی صدفهای طبیعی نبود، و علاقهمندان به مروارید در سراسر جهان توانستند این جواهر درخشان را با قیمتی بسیار مناسبتر از آنچه کاشفان اولیه تصور میکردند، تهیه کنند.
مرواریدهای پرورشی آکویا

علم پرورش مروارید در اوایل دهه ۱۹۰۰ در ژاپن شکل گرفت. کوکیچی میکیموتو، که بهعنوان پدر صنعت مروارید پرورشی شناخته میشود، آزمایشهایی را برای هستهگذاری در صدفهای مروارید آکویا آغاز کرد. پس از نزدیک به یک دهه تلاش، او سرانجام موفق شد مرواریدهای پرورشی تولید کند.
تقریباً در همان زمان، یک زیستشناس دولتی به نام توکیچی نیشیکاوا و یک نجار به نام تاتسوهی میسه نیز روی فرایند شکلگیری مروارید کار میکردند و توانستند صدف آکویا را با موفقیت هستهگذاری کنند. میسه در سال ۱۹۰۷ اختراع خود، یعنی یک سوزن پیوند مخصوص، را به ثبت رساند.
در همین حین، نیشیکاوا نیز برای ثبت یک اختراع در زمینه هستهگذاری اقدام کرد، اما در اداره ثبت اختراعات با ثبت اختراع میسه روبهرو شد. آنها که هدف مشترکی داشتند، تصمیم گرفتند با یکدیگر همکاری کنند و روش «میسه-نیشیکاوا» را توسعه دهند. این روش، که همچنان اساس کار بسیاری از تکنسینهای پیوند مروارید است، انقلابی در صنعت پرورش مروارید ایجاد کرد.
میکیموتو این روش را بهبود داد و مرحلهای جدید به آن افزود تا بتواند مرواریدهای آکویا را به شکلی کاملاً گرد پرورش دهد. اختراع اصلاحشده او در سال ۱۹۱۶ ثبت شد. پس از آن، او شرکت مروارید میکیموتو را تأسیس کرد و مرواریدهای پرورشی را به بازارهای جهانی معرفی کرد.
درباره مروارید آکویا بیشتر بدانید
مرواریدهای پرورشی آب شیرین

چینیها قرنها پیش از دیگران شروع به پرورش مرواریدهای مابه آب شیرین کردند. آنها یاد گرفته بودند که یک قالب فلزی یا قالبی از جنس دیگر را درون صدف گوشماهی قرار دهند و سپس آن را برای چند سال در آب نگه دارند. در این مدت، صدف بهتدریج روی قالب را با لایههای درخشانی از ناکر (ماده مرواریدی) میپوشاند. نتیجه نهایی، یک شکل مرواریدی بود که با لایههای ضخیم ناکر درخشنده شده بود. محبوبترین طرح، مجسمهای کوچک از بودا بود، اما اشکال دیگری نیز ساخته میشد.

تولید مرواریدهای کامل و کروی در چین تا دهه ۱۹۷۰ آغاز نشد، زمانی که بازارها با مرواریدهای کوچک و چینخوردهای که به دلیل شباهتشان به برنج تُرد، «مرواریدهای رایس کریسپی» نامیده میشدند، اشباع شد.
با گذشت دههها، فناوری پرورش مروارید در چین بهسرعت پیشرفت کرد. امروزه، مرواریدهای آب شیرین با سطحی براق، گرد و بدون نقص تولید میشوند که از نظر درخشندگی، شکل و لطافت سطح، با مرواریدهای آکویا رقابت میکنند، آن هم با قیمتی تقریباً نصف مرواریدهای آب شور. مرواریدهای آب شیرین در طیف وسیعی از رنگهای طبیعی مانند صورتی، هلویی، یاسی، سفید و ترکیبهایی از این رنگها موجود هستند.
در سالهای اخیر، پیشرفتهای جدید در صنعت پرورش مروارید آب شیرین در چین، مرواریدهایی با درخششی فلزی، طیف رنگی شگفتانگیز و اشکال باروک تولید کرده است که علاقهمندان به مروارید را مجذوب خود میکند. مرواریدهای کروی و باروک آب شیرین برای کسانی که به دنبال نمونههای منحصربهفرد و زیبا هستند، در دسترس قرار گرفتهاند.
درباره مروارید آب شیرین بیشتر بدانید
مرواریدهای پرورشی تاهیتی

مرواریدهای سیاه مشهور تاهیتی از دیرباز در میان مردم پلینزی جایگاه ویژهای داشتهاند. آنها بر این باور بودند که این مرواریدهای زیبا هدیهای از سوی اورو، خدای عشق و باروری، هستند. طبق افسانهها، اورو بر روی رنگینکمانی به این جزایر آمد و به همین دلیل، این گوهرهای درخشان طیف رنگی خیرهکنندهای دارند.
در قرن هفدهم، با ورود فرانسویها و آغاز استعمار جزایر پلینزی فرانسه، این مرواریدهای رنگارنگ و منحصربهفرد توجه آنها را به خود جلب کرد. آنها شروع به برداشت گستردهی صدفهای مرواریدی کردند؛ زیرا نهتنها خود مرواریدها، بلکه پوستهی صدفها نیز به دلیل درخشندگی خاصشان بسیار ارزشمند بود و در اروپا برای ساخت دکمه و تزیینات مرواریدی استفاده میشد.
با این حال، برداشت بیرویه تقریباً منجر به انقراض این صدفها شد. در سال ۱۸۸۰، برای جلوگیری از نابودی آنها، قانونی برای محدودیت برداشت صدفها وضع شد تا جمعیت صدفهای باقیمانده احیا شود.
دههها بعد، در اواخر دهه ۱۹۶۰، روشهای مدرن پرورش مروارید و اولین مزارع مروارید به این جزایر راه یافتند. اکنون، پس از گذشت چهل سال، مروارید تاهیتی حدود ۲۰ درصد از بازار مروارید را تشکیل میدهد و یکی از محبوبترین انواع مروارید در میان علاقهمندان به جواهرات محسوب میشود.
درباره مروارید تاهیتی بیشتر بدانید
مرواریدهای پرورشی دریای جنوب

مرواریدهای سفید و طلایی دریای جنوب در سواحل استرالیا، فیلیپین و اندونزی یافت میشدند. بومیان این مناطق از مرواریدهای طبیعی در آیینهای مذهبی و تعبیر خواب استفاده میکردند.
صدفهای رنگارنگ و درخشان پینکتادا ماکسیما نیز مورد توجه استعمارگران بریتانیایی قرار گرفت. آنها از این صدفهای بزرگ و زیبا برای ساخت دکمه و تزیینات مرواریدی استفاده میکردند، که در نتیجه، برداشت بیش از حد این صدفها، آنها را در معرض خطر انقراض قرار داد.
اولین مزارع پرورش مروارید دریای جنوب در سال ۱۳۳۵ (۱۹۵۶ میلادی) در خلیج کوری توسط یک کارآفرین آمریکایی و یک تکنسین ژاپنی راهاندازی شد. شرکت مشهور پاسپالی نیز اولین مزرعهی خود را در سال ۱۳۴۱ (۱۹۶۲ میلادی) و مزرعهی دیگری را در سال ۱۳۴۹ (۱۹۷۰ میلادی) در خلیج ناکر تأسیس کرد که موفقیت بزرگی به دست آورد.
پاسپالی نهتنها بهعنوان یکی از برترین تولیدکنندگان مرواریدهای دریای جنوب در جهان شناخته شد، بلکه نقش مهمی در حفاظت و احیای صدفهای بومی ایفا کرد و مانع از انقراض آنها شد.
بازار مدرن مروارید
امروزه تقریباً ۹۹ درصد از مرواریدهای موجود در بازار، پرورشی هستند.
از مرواریدهای آکویا گرفته تا تاهیتی، آب شیرین و دریای جنوب، مزارع پرورش مروارید در سراسر جهان گسترش یافتهاند. تکنیکهای پیشرفتهی پرورش مروارید باعث شده که امروزه مرواریدهایی با کیفیت بالا و در طرحها و رنگهای خیرهکننده در دسترس همگان قرار بگیرد. علاوه بر این، انواع جدید و ترکیبی از مرواریدها هر چند سال یکبار وارد بازار میشوند و تنوع بینظیری را برای دوستداران این گوهر گرانبها فراهم میکنند.



